10 ابرشرور که ابرشرور هایی بدتر از خودشان ساختند!

 

هدف یک ابرشرور، به هر طریقی، گسترش نفوذ شیطانی خود بر جهان است. آنها می توانند این کار را با جمع آوری ثروت، از بین بردن دشمنان خود، به دست آوردن قدرت، یا با کشتن دشمن اصلی خود انجام دهند.

اما راه دیگری برای یک ابرشرور وجود دارد که بتواند میراثی ماندگار از خود به جای بگذارد: ایجاد یک ابرشرور بدتر از خودش! دلایل زیادی وجود دارد که چرا افراد بد ، افراد بد را به وجود می آورند : ناامیدی، پول، قدرت، تفریح ​​یا بی حوصلگی!

این شرورهای شوم از طریق جهش، شبیه سازی، آزمایش یا تولید مثل ساده ساخته شده اند. برخی از افراد با شستشوی مغزی به ابرشرور تبدیل شدند. در موارد دیگر، آنها از نو ساخته می شدند.

علی رغم این واقعیت که خلق یک ابرشرور زیردست اغلب به عنوان یک کمک دست یا شریک در نظر گرفته می شود ، اما همیشه اینطور نیست. مواقعی وجود دارد که جاه‌طلبی شاگردان جایگزین جاه‌طلبی خالق اصلی آن‌ها می‌شود و آنها را به تهدیدی بزرگ‌تر از آنچه که انتظارش را داشت تبدیل می‌کند.

برخی از این شخصیت‌ها تنها چند بار ظاهر شده‌اند، در حالی که برخی دیگر تأثیر ماندگاری برجای گذاشته‌اند، نه تنها در دنیایی که در آن زندگی می‌کنند، بلکه در تاریخ کمیک!

10 – Mister Sinister ، (ساخته شده توسط آپوکالیپس)

ناتانیل اسکس قبل از اینکه مستر سینستر باشد، یک دانشمند قابل احترام بود. در سال 1859، او با فرضیه بقای بهترین ها چارلز داروین منحرف شد و به همین دلیل قول داد که زندگی خود را وقف ژنتیک کند. وقتی فهمید که می‌توان تکامل انسان را با دستکاری ژن‌ها سرعت بخشید، تصور کرد که کشف او جامعه علمی را برای همیشه تغییر خواهد داد.

در عوض، ادعاهای او با تمسخر همکارانش مواجه شد. جهش یافته باستانی، آپوکالیپس، خود را به اسکس معرفی کرد و به او اطلاع داد که کارش شایستگی دارد و او را تشویق کرد که ادامه دهد.

اسکس خود را در تحقیقات خود تا جایی غرق کرد که از دوستان و خانواده خود غافل شد. تنها زمانی که همسر باردارش درگذشت، اسکس متوجه شد که چقدر در کارش دفن شده است. برای اطمینان از اینکه اسکس تمرکز خود را از دست نمی دهد، آپوکالیپس ، DNA او را تغییر داد و او را به یک جهش یافته به نام Mister Sinister تبدیل کرد.

با گذشت سالها، Sinister متوجه شد که Apocalypse او را بیشتر و بیشتر شبیه یک خدمتکار می داند تا یک متحد. این درگیری هدف جدیدی به Sinister داد: ایجاد یک جهش یافته کامل برای از بین بردن استاد خود. از آنجایی که ماموریت او معمولاً شامل ربودن و شبیه‌سازی جهش‌یافته‌ها است، Sinister خود را در جدال دائمی با X-Men می‌بیند.

9 – هالک سرخ ، (ساخته شده توسط M.O.D.O.K)

از روزی که بروس بنر برای اولین بار به هالک شگفت‌انگیز تبدیل شد، ژنرال تادیوس راس تمام تلاش خود را برای متوقف کردن او انجام داده است. او بمب‌ها را روی او انداخته، ربات‌های قاتل را به دنبالش فرستاده و ابرشرورهایی را استخدام کرده است تا غول سبز پوست را یک‌بار برای همیشه از بین ببرند.

و وقتی همه اینها شکست خورد، راس تنها کاری که می توانست به آن فکر کند انجام داد تا برای همیشه هالک را متوقف کند. اینکه خودش هالک بشه! زمانی که MODOK تیم ابرشرورهای متفکر خود، The Intelligencia را برای تسلط بر ایالات متحده جمع آوری کرد، او می دانست که هالک در راه او خواهد ایستاد.

وقتی این مغز شرور پیشنهاد داد که راس را به هالک تبدیل کند تا دشمنش را متوقف کند، ژنرال موافقت کرد، زیرا می‌دانست که MODOK فناوری احیای دخترش را دارد (غافل از اینکه دخترش زنده است).

اگرچه راس همیشه تاکید کرده است که چیزی جز نیت خوب ندارد، اما وقتی به هالک قرمز تبدیل شد از شدت قدرت دیوانه شد. او با انتقام جویان جنگید، ابومینیشن را کشت و صورت یک واچر را له کرد . با وجود این کارها شکی وجود نداشت که راس وارد قلمرو ابرشرورها شده است!

8 – Madelyne Pryor (ساخته شده توسط Mister Sinister)

پس از مرگ ژان گری، نامزدش، اسکات سامرز، بسیار غمگین شد. مدت کوتاهی پس از آن، او عاشق شد و با زنی به نام مادلین پریور ازدواج کرد که شباهت عجیبی به ژان داشت.

با این حال، شباهت مادلین به شریک سابق اسکات تصادفی نبود. در نهایت مشخص شد که Madelyne شبیه سازی Jean است که توسط مستر سینیستر ساخته شده است. سینیستر معتقد بود که ژان و اسکات دارای ژن های مناسب برای ایجاد یک فرزند جهش یافته کامل هستند که از آن برای حکومت بر جهان استفاده می کند. اندکی پس از اینکه مادلین پسرش ناتانیل را به دنیا آورد، آپوکالیپس ظاهراً او را با آلوده کردن به یک ویروس تکنو ارگانیک کشت!

مادلین که باور داشت پسرش مرده است، دچار لغزش شد. بدتر از این که اسکات وقتی فهمید ژان زنده است همسرش را رها کرد. مادلین آنقدر شکننده شد، که Sinister توانست ذهنش را منحرف کند تا اسکات و بقیه X-Men را بزرگترین دشمنان خود بدانند.

علیرغم اینکه بعدها مشخص شد که پسرش زنده است (و او نیز کیبل بود)، دیگر خیلی دیر شده بود. مادلین با دستکاری سینیستر دیوانه شده بود و به طرز غیر قابل انکاری خوی شیطانی گرفته بود!

7 – Clownface (ساخته شده توسط جوکر!)

پس از اینکه “هاش” خانه بروس وین را منفجر کرد، به عنوان تیمارستان جدید آرکام بازسازی شد. بروس در ساختمانی که اکنونArkham Manor نامیده می‌شود، به عنوان زندانی به نام جک شاو نفوذ کرد تا اطمینان حاصل کند که هیچ‌کس غار خفاشی اش را کشف نکرده است .

زمانی که آنجا بود، متوجه شد که یکی از بیماران در واقع یک توده ولگرد از Clayface است که احساس و روح پیدا کرده و ظاهر یک مرد مسن را به خود گرفته است.

جوکر که خود را به عنوان یک خدمتکار در آورده بود ، این رشته Clayface را با زهر جوکر خود آلوده کرد و ذرات خاک رس را به یک لکه شیطانی به نام Clownface تبدیل کرد. مانند Clayface، این ابر شرور جدید قدرت تغییر اندازه، قدرت فوق العاده و دگردیسی را دارد. اما چون شخصیتی نداشت، Clownface بیشتر شبیه نیروی طبیعت عمل می کرد و هر چیزی را که در سر راهش قرار می گرفت را خرد می کرد.

بروس وین که هنوز شخصیت خود را به عنوان جک شاو حفظ کرده بود، با مستر فریز همکاری کرد تا این موجود را در یخ به دام بیندازند. Clownface موفق به فرار شد اما از آن زمان دیگر در کمیک ها دیده نشده است.

دانلود کمیک فارسی “بتمن : 3 جوکر”

6 – Sin (ساخته شده توسط رد اسکال)

شاید باورش سخت نباشد، اما رهبر هیدرا ، رد اسکال، مردی مهربان نیست. وقتی دخترش سینته به دنیا آمد، اولین چیزی که دشمن کاپیتان آمریکا گفت این بود: “دخترم؟ بکشش.”

سینتیا پس از اینکه در طول زندگی‌اش چیزی جز نفرت و درد نمی‌دانست، تبدیل به یک ابرشرور به نام مادر برتر شد. زمانی که انتقام جویان متوجه شدند سینتا مسئول این تفکراتش نیست ، او را دوباره برنامه ریزی کردند تا نیروی خوبی باشد.

هنگامی که پدرش ظاهراً مُرد (یکی از چندین بار) افرادی ، سینتیا را دوباره برنامه ریزی کردند و او را به راه های شیطانی خود بازگرداندند. اکنون که او خودش را سین می نامد، به نظر می رسد جاه طلبی هایش از پدرش رد اسکال فراتر رفته است، زیرا او یورش گسترده ای را به ایالات متحده انجام داد و و با موفقیت ده ها هزار نفر را کشت!

هنگامی که جمجمه سرخ (دوباره) زنده شد و این ویرانی را دید که سین بر جهان تحمیل کرده بود، سرانجام با افتخار او را فرزند خود خواند.

5 – سوپرمن پرایم (ساخته شده توسط لکس لوثر)

در طول بحران در زمین های بی نهایت، موجودی کیهانی به نام آنتی مانیتور سعی کرد تمام موجودات را از بین ببرد. زمانی که قهرمانان او را شکست دادند، تمام واقعیت ها به جز زمین-2 حذف شده بود.

با این حال، چندین بازمانده از جهان‌های دیگر وجود داشت. الکس لوتر از زمین-3 ، سوپرمن و لویس لین از زمین-1 ، و سوپربوی پرایم از زمین-پرایم . این چهار نفر در جهان کوچک ساخته شده از انرژی باقیمانده از واقعیت های از بین رفته ی جهان خود پناه گرفتند.

وقتی الکس لوثر متوجه شد که در صورت فرار می تواند جهانش را زنده کند، دیوارها و ذهن سوپربوی را دستکاری کرد تا نشان دهد که دنیای سوپربوی -پرایم در حال نابودی است. پرایم که قادر به کنترل خلق و خوی خود نبود، دیوارها را شکست و این چهار نفر را از زندان کیهانی خود آزاد کرد.

اگرچه الکس آزاد بود، اما هرگز نمی توانست پیش بینی کند که اقدامات او چه بلایی سر پرایم می آورد. تماشای مردن هر کسی که دوستش داشت، ابرقهرمان سابق را دیوانه کرد. او با تغییر نام خود به سوپرمن پرایم، قول داد که واقعیت را نابود کند تا واقعیت خود را احیا کند.

حتی زمانی که جهان چندگانه به حالت عادی بازگشت، پرایم با عصبانیت دو بُعد کامل را از بین برد که نتوانست دنیای خود را پیدا کند. غم انگیز بود که دیدم پرایم عقلش را از دست داد زیرا قبل از اینکه الکس او را دستکاری کند هیچ قسمت شروری در وجودش یافت نمی شد!

4 – کارنیج (ساخته شده توسط ونوم)

در حماسه جنگ های مخفی، پیتر پارکر با مایع بیگانه ای به نام سیمبیوت برخورد کرد . هنگامی که این مایع لزج سیاه بدن او را در بر گرفت، اسپایدی متوجه شد که قدرت او تقویت شده است و بنابراین، این لباس را به عنوان یک نیروی خوب دید.

حتی با وجود اینکه لباس بیگانه مرد عنکبوتی را به یک ابرقهرمان کارآمدتر تبدیل می‌کرد، اما وقتی فهمید که این لباس بسیار متفاوت است و او را به خشم خالص و بدون منطق تبدیل کرده، از شر آن خلاص شد.

هنگامی که سیمبیوت با ادی براک، مردی که مرد عنکبوتی را به خاطر از دست دادن شغلش سرزنش می کرد، پیوند برقرار کرد، او عهد کرد که زندگی مرد عنکبوتی را نابود کند و تبدیل به ابرشرور، ونوم شد.

وقتی ونوم شکست خورد، براک به زندان فرستاده شد و خود را در سلولی با قاتل سریالی، کلتوس کسدی دید. پس از اینکه سیمبیوت براک را ردیابی کرد، به سلول او نفوذ کرد و یک بار دیگر با او پیوند برقرار کرد. با رفتن ونوم، سیمبیوت فرزندی تولید کرد که با کلتوس ادغام شد و او را به کارنیج تبدیل کرد.

بعد از اینکه کارنیج از قدرت بیگانه برای کشتار استفاده کرد، ونوم چاره‌ای نداشت جز اینکه با رقیبش مرد عنکبوتی متحد شود تا با او مقابله کند .

از قضا، تولد کارنیج بود که ونوم را برانگیخت تا جنگ های پی در پی خود را به عنوان یک ابرشرور رها کند.

دانلود کمیک فارسی دی سی علیه مارول (DC Vs Marvel)

3 – Daken (ساخته شده توسط Romulus)

هزاران سال پیش، رومولوس زمانی که شهر بزرگ رم را ساخت، میراثی برای خود حک کرد. از آن زمان، مرد به تمام معنا وحشی وقت خود را صرف خونخواهی از جهانی از سایه ها کرده است.

پس از چندین هزار سال، رومولوس خسته شد و شروع به جستجوی یک وارث بالقوه کرد.

پس از کشته شدن همسر باردار ولورین، رومولوس نوزاد او ، آکیهیرو را به دنیا آورد و او را مخفیانه بزرگ کرد. حتی با وجود اینکه ولورین نمی دانست پسرش زنده است، رومولوس آکیهیرو را شستشوی مغزی داد تا فکر کند پدرش او را رها کرده تا بمیرد. او با نام داکن، قول داد که زندگی پدرش را نابود کند.

پس از اینکه داکن متوجه شد که مورد سو استفاده قرار گرفته است، ولورین تصور کرد که علیه رومولوس خواهد جنگید . با این حال، داکن آنقدر سرخورده شد که احساس کرد نمی‌تواند به کسی اعتماد کند و بنابراین به دنیا پشت کرد.

داکن گهگاهی با مردان ایکس همکاری می کند .

2 – بیزارو (ساخته شده توسط لکس لوثر)

لکس لوثر که از اینکه سوپرمن را کنترل کند، ناامید شده بود، یک شبیه‌سازی از مرد فولادی ایجاد کرد. لکس در ابتدا قصد داشت یک هیبرید کریپتونی-انسان را بسازد که در برابر کریپتونایت مقاوم باشد. پس از شکست آزمایش‌هایش، لکس متوجه شد که DNA کریپتونی با DNA انسان ناسازگار است و او را مجبور می کرد که یک کریپتونی را از ابتدا بسازد.

وقتی پنج سال بعد جهان توسط نسخه شیطانی لیگ عدالت مورد تهاجم قرار گرفت، لکس مجبور شد برای محافظت از خودش کار ساخت کلون خود را زودتر به سر انجام برساند . اگرچه نمونه لکس فوق العاده قوی بود، اما عجله ی لکس باعث ایجاد عوارض جانبی در او شد. B-Zero (یا به قول خودش بیزارو Bizarro) ظاهری مخدوش دارد و از هوش ناکافی برخوردار است.

این مسیر ، قدرت ها و شخصیت بیزارو را وارونه کرد زیرا نقاط قوت و ضعف او برعکس سوپرمن است. کریپتونایت قدرت او را افزایش می دهد اما نور خورشید او را ضعیف می کند. او به جای نفس یخ زده، نفس گرمایی دارد، به جای لیزر از چشمانش یخ پرتاب می کند و به جای دید تلسکوپی، دید میکروسکوپی دارد.

به دلیل قدرت بسیار زیادش، او می‌تواند پا به پای مهاجمان سهمگینی مانند سوپرمن و واندر وومن مبارزه کند . اما به دلیل اختلالات ذهنی او، اکثر ابرقهرمانان بیزارو را به سادگی شکست داده اند .

1 – هارلی کویین (ساخته شده توسط جوکر)

هارلین کوینزل قبل از تبدیل شدن ، میستا جی لوین هارلی کوین، یک روانپزشک جنایی بود. او فقط در کارش صرفا خوب نبود ، او خیلی خوب بود! برای او روانکاوی سوژه هایش آنقدر آسان بود که برای انتقال به آسایشگاه آرکام مبارزه کرد و معتقد بود که زندانیان یک چالش برایش ایجاد می کنند.

زمانی که او به عنوان مشاور شخصی جوکر منصوب شد، دیری نگذشت که این دیوانه ی خندان از جذابیت شیطانی خود برای اغوای او استفاده کرد. هنگامی که او را با همان مواد شیمیایی که او را به جوکر تبدیل کرد، آغشته کرد، او را شریک جدید خود در جنایت، هارلی کویین نامید.

با وجود اینکه جوکر به او قول دنیا را داده بود، دیری نگذشت که از او خسته شد. پس از جدایی او و جوکر، هارلی بیشتر به یک ضدقهرمان تبدیل شد تا یک ابرشرور.

با این حال، او قطعاً زمان بیشتری را صرف کار بر خلاف قانون کرده تا برای قانون، زیرا در جنایات بی‌شماری شرکت کرده، مردم بی‌گناه را کشته، ده‌ها ماموریت را با جوخه انتحار انجام داده و شخصاً علیه بسیاری از ابرقهرمانان به‌ویژه بتمن مبارزه کرده است.

حتی با وجود اینکه جوکر در طول سال‌ها تله‌ها، سلاح‌ها و نقشه‌های بی‌شماری ابداع کرده است، هارلی کوین بی‌تردید تعیین‌کننده‌ترین ساخته اوست!

نظر شما چیه ؟! اگر از این مقاله لذت بردین ، حتما پایین همین صفحه نظراتتون رو بهمون بگید …!